به گزارش خبرواژه به نقل از خبرگزاری فارس، سه روایت تأثیرگذار از مادران شهدا در قالب کتابهای «درگاه این خانه بوسیدنی است»، «مگر چشم تو دریاست» و «عایده» منتشر شده است؛ آثاری که مادرانگی را نه در سطح عاطفه، بلکه در سطح زیستن و ایستادن روایت میکنند؛ زنانی که نقششان از خانه تا خط مقدم امتداد یافته است.
در این گزارش، سه مادر از سه جغرافیا و سه تجربه متفاوت، تصویر واحدی از صبر و ایمان را پیش روی مخاطب میگذارند؛ فروغ، انسیه و عایده. روایت آنها نه فقط از داغ فرزندان، که از سالهای قدکشیدن پسران، از نگرانیها، دعاها، لالاییها و لمس آخرین وداعها سخن میگوید.
«درگاه این خانه بوسیدنی است»؛ روایت مادری که قامتش خم نشد
این کتاب روایتی است از زندگی فروغ منهی، مادر سه شهید؛ داوود، رسول و علیرضا خالقیپور. زینب عرفانیان با نثری صمیمی و بدون تکلف، مادرانگی را در خانهای بازآفرینی کرده که دیوارهایش از کودکی و جوانی پسران لبریز است. روایتها، غیرخطی و رفتوبرگشتیاند و زندگی فروغ را از نوجوانی در زنجان تا سالهای زندگی در نازیآباد دنبال میکنند.
صحنههای کتاب لبریز از لحظات ناب وداع و لمس مادری است؛ لحظههایی که مادر پیکر فرزندش را آرام نوازش میکند و زخمها و خالهای صورت او را دانهدانه در حافظه جاودانه میسازد. «درگاه این خانه بوسیدنی است» بیش از آنکه کتابی درباره جنگ باشد، روایتی از ایستادگی زنی است که سه بار داغ دیده اما خم نشده است.
«مگر چشم تو دریاست»؛ چهار پسر، یک مادر، یک سرگذشت
در «مگر چشم تو دریاست» جواد کلاته عربی زندگی خانواده جنیدی از پیشوا را روایت کرده؛ خانوادهای مذهبی که چهار پسرشان در دوران دفاع مقدس شهید شدند. روایت، ترکیبی از تاریخ سیاسی–اجتماعی با تجربههای روزمره یک مادر است؛ مادر که در متن روایت، آرام اما مداوم حضور دارد؛ از تربیت فرزندان تا بدرقهها، انتظارها و مواجهه با داغها.
این کتاب تصویری واقعگرایانه و بیاغراق از مادری در بستر تحولات انقلاب و جنگ ارائه میدهد و با افزودن آلبوم تصاویر و توضیحات تکمیلی، روایت را کامل و باورپذیر میکند.
«عایده»؛ مادر لبنانی که از دل قبر برای پسرش نامه نوشت
«عایده» روایتی است از زندگی عایده سرور، زنی لبنانی که مادر بودن را در سایه جنگ داخلی، اشغال و شکلگیری حزبالله آموخت. محبوبهسادات رضوینیا زندگی او را از نوجوانی تا شهادت فرزندش علی عباس اسماعیل با زبانی گرم و نزدیک بازآفرینی کرده است.
عایده پیش از آنکه مادر شهید باشد، خود سالهاست مسیر مقاومت را آگاهانه برگزیده است؛ از انتخاب حجاب در نوجوانی تا ازدواج با رزمنده حزبالله. رابطه او و پسرش علی، صمیمی و سرشار از لطافت است؛ پسری که در ساک رزمش ژل مو میگذارد، برای مادرش خالکوبی میزند و با او شوخی میکند؛ و مادری که یاد گرفته فرزند را «آنقدر نگه دارد که رشد کند و آنقدر رها که راهش را خودش انتخاب کند».
یکی از تکاندهندهترین بخشهای کتاب، روایت ورود مادر به قبر برای وداع نهایی و نوشتن یادداشتهایی خطاب به پسرش است. در بخشی از روایت آمده است:
«وقتی پایم را روی لبه قبر گذاشتم، دیدم عمیق است. اما کمی بعد، آن پایین توی قبر بودم. یاسین خواندم و بعد روی تکههای کاغذ نوشتم: ‘مامان دوستت دارد’، ‘شهادتت مبارک’، ‘خوابیدنت توی این قبر مبارک’… ورقهها را لای شیارهای سنگ لحد گذاشتم. مطمئن بودم بلند میشود و برمیدارد.»
«عایده» روایتی است مادرانه، انسانی و نزدیک؛ مستندی داستانپردازانه که چهره زنان مقاومت را از پشت قاب عکسها به زندگی واقعی برمیگرداند.