به گزارش خبرواژه، شرکتهای انرژی بار دیگر در دفاع از خود تأکید کردند که مدلهای قیمتگذاری پویا برای جلوگیری از فروپاشی شبکه در برابر نوسانات تولید ضروری هستند. آنها به دادههایی اشاره کردند که نشان میداد بخشی از مشترکان توانستهاند هزینههای خود را کاهش دهند؛ اما این آمار هیچ توضیحی برای سردرگمی و استیصال کسانی ارائه نکرد که قبضهایشان برایشان «غیرقابلفهم» شده بود.
شکاف اعتماد و منطق قیمتگذاری
مسئله زمانی پیچیدهتر شد که مشخص شد منطق قیمتگذاری بر اساس پیشبینی تقاضا و قیمت بازار عمدهفروشی عمل میکند، نه توان پرداخت مردم. این بحران نشان داد که مسئولیتپذیری در عصر هوش مصنوعی به یک چالش بنیادین تبدیل شده است. اگر یک الگوریتم باعث ورشکستگی یک خانواده شود، مقصر کیست؛ مدیر شرکت، نهاد ناظر یا کدهای برنامهنویسی؟
طرحهای جدید قانونگذاری تلاش کردند تا شرکتها را مجبور کنند پیش از اعمال قیمتهای پویا، اثرات اجتماعی آن را به صورت شفاف ارائه دهند. این حرکت، واکنشی بود به نادیده گرفته شدن انسان در میان نمودارها و آمارهای کلان اقتصادی.
عدالت توزیعی به میان آمد
در اتاقهای تنظیم مقررات، صحبت فقط از «کارایی شبکه» نبود، بلکه «عدالت توزیعی» هم مطرح شد. قانونگذاران متوجه شدند که پذیرش اجتماعی فناوریهای جدید، بیش از کارکرد فنی، به احساس عدالت در جامعه وابسته است. هرجا الگوریتمها به جای حل مشکل، به جریمهای برای زندگی عادی تبدیل شدند، مقاومت عمومی و شکاف میان حاکمیت و مصرفکننده افزایش یافت.
انسانها در میان نمودارها گم شدند
امروز، با وجود جریمهها و تذکرهای قانونی، قبضهای برق برای بسیاری از مردم معمایی حلنشده باقی مانده است. گزارشهای رسمی، مشترکان را تنها به شکل نمودارهای مصرف میبینند و داستان زندگی سالمندانی که از ترس قبض بالا بخاری خود را روشن نمیکنند، در میانگینهای آماری محو میشود.
پیچیدگی زبان شرکتها و اصطلاحات فنی سنگین، راه را بر اعتراض قانونی بسته است. در مدلهای سنتی، منطق قیمتگذاری قابل فهم و قابل چالش بود، اما در مدلهای الگوریتمی، این منطق در لایههایی پنهان شده که برای عموم غیرقابل دسترسی است.
الگوریتمها و عدالت اجتماعی
تجربه این سالها نشان داده است که الگوریتمها نه قهرمان هستند و نه شرور، بلکه بازیگرانی قدرتمندند که اگر مهار نشوند، عدالت اجتماعی را بلعیده و فقرا را جریمه میکنند. شبکه برق باید در خدمت گرم کردن خانهها باشد، نه اینکه خانهها به قربانگاهی برای آزمایش الگوریتمهای قیمتگذاری تبدیل شوند.
پاسخ به پرسش «چه کسی برنده است؟» هنوز روشن نیست، اما مستند است که اعتماد عمومی به سامانههایی که بدون توضیح پول از جیب مردم برمیدارند، لرزان شده است. پرسشی باز باقی میماند: آیا میتوان تکنولوژی را طوری طراحی کرد که به جای «شمردن» انسانها، «نفس کشیدن» آنها را هم ببیند؟ فصل صلح میان فناوری و عدالت هنوز نوشته نشده است.